2
دانشآموخته مقطع ارشد الهیات (علوم قرآن و حدیث) دانشگاه اصفهان
چکیده
وحدت موضوعی و به دنبال آن، تناسب و ارتباط میان آیات و سوره¬های قرآن کریم از جمله مباحثی است که در سال های اخیر، توجّه قرآنپژوهان را به خود جلب کرده است. یکی از مفسّرانی که در بحث¬های تفسیری خویش، این نظریه را با نگاه ویژهای دنبال کرده، سعید حوّی، مؤلّف کتاب «الاساس فی التفسیر» است. وی در جانبداری از نظریة وحدت موضوعی قرآن، معتقد به یگانگی مفهومی تمام سوره¬ها در مجموع سورة بقره است. در این مقاله، پس از باز نمودن روش حوّی در تفسیرش، سورة احزاب از این تفسیر مورد تحلیل و بررسی قرار می¬گیرد؛ از آن جهت که شیوة وی در تفسیر این سوره، با تفسیر دیگر سور تفاوت دارد و هم¬زمان، میان چهار سوره (بقره، احزاب، نساء و مائده) ارتباط برقرار کرده است. هدف این پژوهش بررسی روابط میان سور مذکور و تأثیر روش مفسّر فوق الذکر در فهم و تفسیر قرآن است. از جمله نتایج این پژوهش پی بردن به فقدان معیاری مطمئن و فراگیر از جانب این مفسّر برای تفسیر تمام قرآن و اعمال سلیقه و رأی شخصی او در بیان ارتباط آیات و سور است.