احکام تکلیفی قرآن کریم به صورت خطاب¬های کلّی بیان شده است که معمولاً با ادوات ندا همراه است. خطاب نیز به مخاطب حاضر نیاز دارد. از سوی دیگر، احکام اسلامی برای تمام مردم و در همه ی زمان¬ها وضع شده است. بر این اساس، این بحث بین علمای اصول مطرح شده که حکم این نداها چگونه متوجّه غایبان نیز می¬شود ـ به خصوص در مواردی که شبهه ی اختصاصِ حکم به حاضران وجود دارد ـ بعضی علمای اصول از طریق قاعده ی اشتراکِ احکام به این شبهه پاسخ داده¬اند و اکثر علمای اصول نیز معتقدند که حکم این خطاب¬ها مانند قضایای حقیقیّه، متوجّه افراد موجود و افراد مفروض الوجود است. امام خمینی(ره) ضمن ردّ نظریات مذکور، معتقد است که خطاب¬های قرآن از جنس قوانین عقلانی است که اساساً مخاطب آن افراد نیستند، بلکه کلّ جامعه با عناوینی مانند «النّاس» مورد خطاب واقع شدهاند. بنابراین، ویژگی¬های فردی مانند علم و قدرت، شرط جعل تکلیف نیست، بلکه شرط مرحله ی امتثال و تنجّز تکلیف است. نتیجه این دیدگاه در بسیاری از مسائل اصولی ظاهر می¬شود. در باب علم اجمالی، تکلیف در هر حال در حق مکلّف منجّز است، حتّی در موردی که یکی از اطراف علم اجمالی از محلّ ابتلا مکلّف خارج است و او قدرت ارتکاب را ندارد؛ یا در مورد صحّت عبادت مهمّی که با وجود فعلیّت عبادت اهمّ و ترک آن عبادت، انجام شده است.