شیرین رجب زاده؛ بی بی سادات رضی بهابادی
دوره 5، شماره 13 ، مهر 1394، ، صفحه 25-48
چکیده
مسأله غیب از آموزههای مشترک ادیان الهی است و خبر دادن از آن، یکی از شاخصههای شناخت پیامبران ارسال شده از سوی خداوند است. از آنجا که مقایسه ادیان ابراهیمی در موضوعات اساسی، زمینه وحدت و نزدیکی هرچه ...
بیشتر
مسأله غیب از آموزههای مشترک ادیان الهی است و خبر دادن از آن، یکی از شاخصههای شناخت پیامبران ارسال شده از سوی خداوند است. از آنجا که مقایسه ادیان ابراهیمی در موضوعات اساسی، زمینه وحدت و نزدیکی هرچه بیشتر این ادیان را فراهم میآورد، این پژوهش در این راستا میکوشد، انواع غیبگویی در قرآن و عهد عتیق را بکاود. در این دو کتاب مقدّس، خبر دادن از غیب به دو نوع کلّیِ پسندیده (ممدوح) و نکوهیده (ممنوع) تقسیم شده است. در هر دو کتاب، نبوّت ـ با نام «نووئا» (נְבוּאָה) در عهد عتیق ـ غیبگویی ممدوح است که در این نوع خبر دادن از غیب، نبیّ الهی از راه وحی به غیب دست مییابد. امّا در غیبگویی ممنوع که مشتمل بر کهانت، سحر و جادوست، مورد تأیید قرآن و عهد عتیق نیست. در فرهنگ دینی برآمده از عهد عتیق و قرآن، جادوگری که با استفاده از ابزارهای ناپسندی چون بت، مشورت با مردگان، اندام حیوانات و... از امور غیبی با خبر شود، نکوهیده است. با این حال، کاهن در عهد عتیق مقام والایی دارد امّا در قرآن تأیید نگشته است. غیبگویی در امور عادّی، آموزه خاصّ عهد عتیق است که غیبگو با بهرهگیری از ابزاری چون خواب، قرعه، پیکان، آب و... از غیب مطّلع میگردد.