سید محمد علی میربلوکی؛ حسین ابویی؛ محمدحسین برومند؛ جواد پورروستائی اردکانی
چکیده
DOR: https://dorl.net/dor/20.1001.1.22516026.1399.10.23.4.9
خلافت الهی انسان از منظر فریقین در سه حوزه اصلی بحث برانگیز بوده است که عبارتاند از: 1. منظور از خلیفه و مستخلفٌعنه، 2. مصداق یا مصادیق خلیفه، 3. شئون مختلف خلیفه. ...
بیشتر
DOR: https://dorl.net/dor/20.1001.1.22516026.1399.10.23.4.9
خلافت الهی انسان از منظر فریقین در سه حوزه اصلی بحث برانگیز بوده است که عبارتاند از: 1. منظور از خلیفه و مستخلفٌعنه، 2. مصداق یا مصادیق خلیفه، 3. شئون مختلف خلیفه. تبیین هرکدام از موارد پیشگفته در مسأله خلافت، دارای لوازم و آثار معرفتی است که در ایجاد هندسه معرفتی هر فرد مؤثر بوده و موضوعات معرفتی دیگر را نیز تحتالشعاع قرار میدهد. از این جهت مسأله اصلی در مقاله حاضر، بیان چگونگی ارتباط و تلازم بین بحث خلافت الهی انسان و مسأله عصمت انبیاء و اولیاء (ع) از منظر مفسران و اندیشمندان فریقین است. در این خصوص با استفاده از منابع کتابخانهای و با رویکرد تحلیلیـ تطبیقی، در مییابیم که هرکدام از نحلههای تفسیری، اعم از کلامی، فلسفی و عرفانی، مسأله عصمت را نیز مبتنی بر دیدگاه خود نسبت به مسأله خلافت انسان در قرآن کریم توضیح دادهاند؛ به عبارت دیگر، مفسرانی که از منظر کلامی به موضوع خلافت انسان نگریستهاند، در تبیین مسأله عصمت نیز با استناد به ادلّه عقلی و نقلی به توضیح آن دست یازیدهاند؛ اما کسانی که مواجهه فلسفی یا عرفانی با این مسأله داشتهاند، مسأله عصمت و حدود و ثغور آن را نیز بر اساس قواعد عقلی و هستیشناسانه یا بر اساس ذوق عرفانی خویش بیان کردهاند. این پژوهش نشان میدهد حداقل پارهای از موضوعات معرفتی، متأثر از نوع نگاه به مسأله خلافت انسان در قرآن کریم است.