مجید ملّایوسفی؛ زهرا اَردَمِه
دوره 1، شماره 1 ، خرداد 1390، ، صفحه 65-94
چکیده
امروزه، یکی از مسائل مهم معرفت شناسی، تأثیر عوامل غیر معرفتی و از جمله گناه بر معرفت است. اعتقاد به چنین دیدگاهی از ویژگیهای مهم تفکّر سنّتی است. هندوها در 3500 سال پیش معتقد به تأثیرپذیری معرفت از عوامل ...
بیشتر
امروزه، یکی از مسائل مهم معرفت شناسی، تأثیر عوامل غیر معرفتی و از جمله گناه بر معرفت است. اعتقاد به چنین دیدگاهی از ویژگیهای مهم تفکّر سنّتی است. هندوها در 3500 سال پیش معتقد به تأثیرپذیری معرفت از عوامل غیر معرفتی بودند. در مسیحیت نیز پولس قدیس بیان میداشت که "گناه نکنید تا عالم واقع را درست بشناسید." در جهان جدید، هرچند کسانی همچون هابز، هیوم، کانت، مارکس، نیچه، فروید، فوکو و. . . به نحوی معتقد به تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت بودند، ولی نخستین بار ویلیام جیمز بود که صریحاً بیان داشت که آراء و نظرات ما ناشی از استدلال محض نبوده، بلکه عواملی همچون تلقین، عشق، نفرت، کینه، ترس، امید و. . . در معرفت ما تأثیرگذارند. در قرآن کریم نیز به نحو مبسوط به ماهیّت و اقسام معرفت، نحوه حصول معرفت و عوامل معرفتی و غیر معرفتی مؤثّر بر آن پرداخته شده است. از نظر قرآن، یکی از عوامل مهم در این خصوص، گناهان ماست که تأثیر بسزایی در گونههای مختلف معرفت ما، اعم از اکتسابی و غیر اکتسابی دارد. آنچه از آیات قرآن برداشت میشود، این است که گناه به اشکال مختلف بر معرفت ما خصوصاً در حوزة معارف الهی تأثیرگذار است. برای مثال، گناه گاه سبب توجّه انسان به بخشی از واقعیّت، گاه سبب تحریف در حقایق، گاه سبب فراموشی و نسیان واقعیّات و گاه سبب سطحینگری و عدم تعمّق در حقایق میشود.