دانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923Image Creation of characters in Joseph Chapter of holy Quranتصویرآفرینی شخصیّتها در سورة یوسف734477FAخلیلپروینیدانشیار گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرّسمرتضیزارع برمیدانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه تربیت مدرّسJournal Article20150217Personality is one of the important issues in the field of anthropology which is also of high significance in writing fictions. The Holy Quran has also been devoted largely to the discussion of personality attributes. Quran's diction in describing personalities is so much artistic and literary; that is why in many cases stories have been used to describe different characters. "Joseph Chapter" is one of the most important chapters of Quran with respect to literary and artistic visualization. Characters in the story such as Joseph, Zoleykha, Jacob, Jacob's sons, the King of Egypt, Josef's inmates' companions, women in Zoleykha's feast, etc. in the course of story and the images have an important role.
This research tries to examine the Joseph chapter, with emphasis on characterizing and analyzing it in the Quranic context. Results show that characters in this chapter have been used in different images; so that for the expression of high ethical and religious notions Quran uses the ultimate potentiality of every character. This is so while image creation of different figures and characters along with considering human natures have developed the attractions of this fiction.شخصیّت یکی از مباحث مهم در حوزة انسان شناسی است که در داستاننویسی اهمیّتی بسیار دارد. قرآن کریم به تصویرپردازی شخصیّتها اهمیّت ویژهای داده است. بیان قرآن در توصیف شخصیّتها، هنری و ادبی است؛ از اینرو، در بسیاری از موارد از قصّه برای توصیف شخصیّتها استفاده کرده است. سورة یوسف، یکی از مهمترین سورههای قرآن کریم از نظر تصویرپردازی شخصیّتهاست. یوسف(ع)، یعقوب(ع)، زلیخا، فرزندان یعقوب، عزیز مصر، کاروانیان، همراهان یوسف در زندان، زنان مجلس زلیخا و... در روند حرکتی قصّه و خلق تصاویر، نقش مهمی دارند.<br /> پژوهش حاضر، بر آن است که قصّة یوسف را با تأکید بر شخصیّتپردازی، بررسی کند و کارکرد شخصیّتها را از بُعد تصویری قرآن تحلیل کند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که شخصیّتهای قصّة یوسف با مهارت در چهرههای متعدّد به کار برده شدهاند؛ به طوری که برای بیان مفاهیم عالی اخلاقی و دینی از ظرفیّتهای وجودی هر یک از شخصیّتها، نهایت استفاده شده است. در عین حال، خلق چهرههای متفاوت و متعدّد از شخصیّتها با تکیه بر طبیعتهای انسانی بر جذابیّت داستان افزوده است.<br /> https://kq.meybod.ac.ir/article_477_726ac583d935167622ff069eaa0e4829.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923Studying the structure of "Insan" Chapter and categorizing its versesبررسی ساختار سورة انسان و دستهبندی آیات آن3556478FAمریمنساجدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد0000-0002-4136-8704عباساسماعیلی زادهاستادیار دانشکده الهیات، دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20150217Studying the relationship between the verses of a chapter of Quran and considering the structure of a chapter is a new method in interpretation and perceiving the meanings of the verses that has been considered in new exegeses.
This study explores the Structural relations of Ensan Chapter. While considering the structure of the chapter Ensan in different past commentaries, the essay first studies different attitudes in categorizing the verses. Then it tries to divide all the verses of the chapter into four main categories and shows the semantic relations of these verses so that the integral structure of the chapter is shown.
<strong> </strong>بررسی پیوند آیات یک سوره و دید ساختاری به سورهها، نگرشی جدید است که هر چند به طور جزئی در تفاسیر متقدّم وجود داشته، ولی در تفاسیر متأخّر بیشتر مورد توجّه است. در این پژوهش، ساختار سورة انسان، چگونگی پیوند آیات آن و دستهبندی آیات درون سوره، نشان داده شده است. ابتدا با نگاه به ساختار سوره در تفاسیر مختلف، دیدگاههای ارائه شده با تکیه بر نگرشهای متفاوت در تقسیمبندی آیات بررسی و نقد شدهاند. سپس، با توجّه به دید پیوستگی (ارتباط لفظی، اسلوبی و بلاغی) و محتوایی، آیات سوره به چهار دسته (سیاق) تقسیم و ارتباط معنایی تبیین و بدین سان، ساختار هماهنگ و منسجم سوره، نشان داده شده است.https://kq.meybod.ac.ir/article_478_9d263d77a87776b1ddd3c0e018eacfcb.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923Studying Imam Khomeini`s Basis for the Authority of jurisprudential and non- jurisprudential narrativesبررسی مبنای امام خمینی در حجیّت روایات فقهی و غیر فقهی5778479FAمحمدتقیدیاری بیدگلیدانشیار علوم قرآن و حدیث دانشگاه قمعلی رضاکوهیکارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه قمJournal Article20150217Like many of Shiite scholars, Imam Khomeini`s view regarding the authority of jurisprudential traditions in comparison with non-jurisprudential ones, is not the same. Imam Khomeini believes in the authority of jurisprudential tradition with single narrator and he bases his principal reason upon common sense and the way that most wise men do (sireye oqala) while rejecting other reasons like consensus and appealing to Quranic and traditional reasons. On the contrary, he does not believe in the authority of non-jurisprudential traditions. Although some of his words demonstrate his belief in the authority of non- jurisprudential traditions, clarity of his speech in their being non- authoritative is undeniable. Anyhow he trusts in this kind of traditions in interpreting the ideological verses of holy Quran, especially with mystical approach.
<strong> </strong>دیدگاه امام خمینی(ره) همانند بسیاری از عالمان شیعه، در موضوع حجیّت روایات فقهی در مقایسه با روایات غیر فقهی متفاوت است. امام خمینی قائل به حجیّت خبر واحد فقهی است و دلیل اصلی خود بر این دیدگاه را که مبتنی بر سیره و بنای عقلاست ارائه کرده و به نقد دلایل دیگر، از جمله دلایل قرآنی، روایی و اجماع میپردازد. در مقابل، برای روایات غیر فقهی اعتباری قائل نیست. هرچند برخی نشانهها در کلام ایشان، نشان از اعتقاد ایشان به حجیّت روایات غیر فقهی نیز دارد، امّا تصریحات ایشان در قول به عدم حجیّت، غیر قابل انکار و به لحاظ مبنای اصولی صریحتر است؛ گرچه در مقام عمل، یعنی در تفسیر آیات اعتقادی و معارفی بویژه با گرایش عرفانی، بر این دسته از روایات اعتماد داشتهاند.https://kq.meybod.ac.ir/article_479_58fd613bc2575a34ecb3ec412353af00.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923نقد و بررسی سبکهای «مدیریّت تعارض» و شرایط استفاده از آن بر اساس سورة «یوسف»79110480FAرضاشکرانیاستادیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه اصفهانعلینصر اصفهانیاستادیار گروه مدیریّت دانشگاه اصفهانفاطمه ساداتاحمدی کوپاییدانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه اصفهانJournal Article20150217«مدیریّت تعارض»، یکی از مباحث مهم مدیریّت رفتار سازمانی است. تعارض، به هر نوع اختلاف و برخوردی که بین افراد یا گروهها رخ دهد، اطلاق میشود. تعارض اگر کنترل شده و در حدّ متوسّط باشد عمدتاً برای حیات گروه و سازمان لازم است؛ چون میتواند خلاقیّت و نوآوری را در افراد و گروهها برانگیزاند و وسیلهای برای طرح مسائل و کاهش تنشها و محیطی برای خود ارزیابی و تحوّل باشد. امّا تعارضهای آشکار و شدید و کنترل نشده، موجب ناخشنودی و خدشهدار شدن روابط بین افراد میگردد و سرانجام به تخریب گروه منجر میشود. مدیریّت تعارض، نگهداشتن تعارض در سطح مطلوب است. اگر تعارض از سطح متوسّط پایینتر باشد، مدیر باید آن را تحریک کند و موجبات افزایش آن را فراهم کند؛ ولی اگر تعارض بالاتر از سطح متوسّط باشد، بر مدیر لازم است درصدد کاهش آن برآید.
با بررسی راهکارهای ارائه شده برای مدیریّت تعارضهای غیر کارکردی، این نتیجه به دست میآید که همه این راهکارها، ذیل پنج سبک مدیریّت تعارض که در کتب صاحب نظران، ذکر شده قابل دستهبندی است. این سبکها عبارت است از: رقابت، ایثار، اجتناب، مصالحه و همکاری. در واقع میتوان گفت از دیدگاه عقلی، در برخورد با هر نوع تعارض غیر کارکردی، نمیتوان غیر از این پنج سبک، راه ششمی را تصوّر کرد و هر راهی ذیل یکی از این پنج راه حل، قابل دستهبندی است.
در قرآن کریم دربارة مبحث تعارض، مطالب ارزشمندی وجود دارد. یکی از سورههای قرآن که این بحث به اشکال گوناگون در آن مطرح شده، سورة مبارکة یوسف است. این مقاله بر آن است که با استخراج و بررسی مهمترین این تعارضها و چگونگی مدیریّت آنها توسّط دو پیامبر الهی، حضرت یعقوب و حضرت یوسف(علیهما السّلام) و همچنین با استفاده از آیات دیگری از قرآن کریم و نیز روایاتی از معصومین(علیهم السّلام)، دیدگاه قرآن کریم دربارة چگونگی حلِّ تعارضهای غیر کارکردی و شرایط و موقعیّتهای استفاده از روشهای پنجگانة برخورد با تعارض را دریابد.https://kq.meybod.ac.ir/article_480_5931cf0b89de44583b113af598154d0f.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923Studying and Criticizing the Views of Aloosi in Tathir Verse of Holy Quranبررسی و نقد دیدگاه آلوسی در مورد آیة تطهیر111128481FAمحسنحسن وندیدانش آموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن وحدیث از دانشگاه ایلام0000-0002-0937-0863مهدیاکبرنژاداستادیار گروه علوم قرآن وحدیث از دانشگاه ایلامJournal Article20150217This paper reviews, analyzes and criticizes the views of seyyed Mahmoud Aloosi – the author of the exegesis Rooh al-maani- on Tathir verse of Holy Quran. Aloosi opposes many Shiite and sunni commentators in the interpreting the verse Tathir and denies that the verse was revealed for five persons named Kasa group (those five persons under the cloak while the verse Tathir was revealed by the angel Gabriel). He also believes that the verse embraces more than the five and it includes some of the wives of the Prophet. This essay based on the verses of the Holy Quran and some narratives of the descendants of the prophet (Ahle bait) and while considering the views of both Shiite and Sunni thinkers criticizes the views of Aloosi.
<strong> </strong>این مقاله به بررسی، تحلیل و نقد دیدگاه سیّد محمود آلوسی، صاحب تفسیر روح المعانی، دربارةآیة تطهیر میپردازد. ایشان از یک سو، نظر مفسّران شیعه و بسیاری از مفسّران اهل سنّت را مبنی بر دلالت آیه تطهیر برعصمت آل عبارد کرده و حتّی نزول این آیه در مورد ایشان را نمیپذیرد. از سوی دیگر، دایرة مصادیق«اهل البیت» رافراتر وعامتر از اصحاب کساء در نظر گرفته و افراد دیگری از قبیل همسران پیامبر(ص) راداخل در این حکم میداند. به اعتقاد آلوسی، اصحاب کساء، نه یگانه مخاطب و مصداق اهل البیت، بلکه ایشان مخاطبی از مخاطبان و مصداقی از مصادیق آن به حساب میآیند. این پژوهش، بر آن است که بااتّکا به آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) و با استناد به نظر اندیشمندان شیعه و اهل سنّت، نظر این مفسّر را مورد نقد و بررسی قرار دهد.https://kq.meybod.ac.ir/article_481_afcddfb1468056e5ff6c1d03a6c79ac4.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923A Stylistic Study on Imam Ali’s Decree to Malik Ashtarبررسی سبکشناختی فرمان حکومتی امام علی(ع) به مالک اشتر129148482FAمحمدخاقانیاستاد گروه عربی دانشگاه اصفهانزهراقاسم پیوندیدانشجوی دکتری گروه عربی دانشگاه اصفهانJournal Article20150217Stylistics is one of the literary issues to which special attention has been paid by scholars and declaimers in the recent century. Literary style comes from one’s thought which expresses his attitude and insight of realities surrounding him. The kind of word, combinations, sentence structure and the way of meaning in interpretation are the most important factors in manner of literary style. Examples, those texts which are worthy of survey and analysis, are religious texts specially Nahjolbalaghah, because the composer himself is the master of eloquence. Among sermons and epistles, the 53rd epistle to Malik Ashtar while being designated as Egypt’s statesman, is highly considered due to political, ethical, military and social factors. The Internal musical harmony of the epistle with its purpose and the proper usage of methods, according to its subject are some of outstanding qualities of this epistle. In this article the author tries to state the beauties, values and style of this epistle by studying its stylistics notionally, linguistically (phonetically, lexically, syntactically) and literarily.سبکشناسی، یکی از موضوعات ادبی است که در سدة اخیر، توجّه ویژهای از طرف ادیبان و سخنوران به آن شده است. سبک ادبی، از اندیشه هر فرد سرچشمه میگیرد که بیان کننده نگرش و بینش آن فرد به واقعیّتهای پیرامونش است. نوع الفاظ و ترکیبات و جملهبندی و طرز تعبیر معانی، مهمترین عوامل در چگونگی سبک ادبی است. در این میان، از جمله متونی که شایستگی و ارزش بررسی و تجزیه و تحلیل دارد، متون دینی و به طور خاص نهجالبلاغه است؛ زیرا صاحبِ آن، امیر سخنوران و رهبر اهل بلاغت است. از میان خطبهها و نامهها، نامه پنجاه و سوّم امیرالمؤمنین علی(ع) که خطاب به جناب مالک اشتر، در هنگام انتخابش به زمامداری مصر است، به دلیل جلوههای سیاسی، اخلاقی، عبادی، نظامی و اجتماعی از جایگاهی بس والا برخوردار است. هماهنگی موسیقی درونی نامه با موضوع آن و انتخاب اسلوبهای نحوی و بلاغی متناسب با هدف مورد نظر و تناسب بسامدهای واژگانی و جملات امر و نهی با هدف نگارندة نامه، از ویژگیهای بارز این فرمان حکومتی است. در این پژوهش، با بررسی سبکشناختی این نامه، از سه دیدگاهِ فکری، زبانی (آوایی، لغوی، نحوی) و ادبی، به بیان زیباییها و ارزشها و سبکِ این نامه میپردازیم.<br /> https://kq.meybod.ac.ir/article_482_ae1ce201a66579cb2dbba14dd15a290f.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923An analytical-comparative study of Sunni and Shiite narratives concerning the life of Joseph in Egyptبررسی تحلیلی ـ تطبیقی روایات ناظر بر زندگانی یوسف در مصر در منابع تفسیری فریقین149174483FAمحسنقاسم پوردانشیار دانشگاه کاشان، گروه علوم قرآن و حدیثمحمدسلامی راوندیدانشآموخته کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث از دانشگاه کاشانJournal Article20150217Among the stories in different chapters of Holy Quran the story of Joseph in "Joseph chapter" is the best one that has been considered by Scholars. Some of the narratives interpreting this chapter collected in Sunni and Shiite Hadith collections have been mixed with Israiliat (fabricated Hadiths by Judaism) and this has made misunderstood the character of this Prophet and is in conflict with Shiite principles of Faith. The origin of much of the narratives of Tabari Exegesis and Al-Dor Al-Mansoor of Soyouti was Old Testemant. What has been narrated in Shiite resources does not go further than mentioning these hadiths or repeating them without any explanation.
In this paper all the narratives conflicting with infallibility of Joseph prophet have been criticized so that to prove his infallibility and also to show his real figure based on Holy Quran and firm Hadith.
The main idea of the essay is that there is a kind of similarity between Sunni Hadiths concerning Prophet Joseph and what can be found in Torah in this respect.
<strong> </strong>سورة یوسف، أحسن القصص است که از ایّام دیرینه همواره مورد توجّه محقّقان قرار گرفتهاست. روایاتی که در اهم منابع شیعی و اهل تسنّن پیرامون تفسیر این سوره آمده، برخی از آنها آمیخته با اسرائیلیات است که سیمای عصمت این پیامبر الهی را خدشهدار کرده است و بویژه با مبانی اعتقادی امامیّه در تعارض است. آبشخور بیشتر روایات تفسیر طبری و الدر المنثور سیوطی، در این قبیل مباحث برگرفته از تورات است. آنچه در روایات شیعی نیز آمده، برخی توأم با تذکار این قبیل روایات است و برخی دیگر نیز بدون هیچگونه توضیحی تکرار روایات اهل تسنّن است. <br />در این پژوهش، در شرح حال یوسف صدیق، روایات منافی عصمت وی به بوتۀ نقد درآمده تا هم نادرستی این اقوال بیپایه ثابت گردد و هم عصمت ایشان تثبیت شود و هم سیمای واقعی آن حضرت بر اساس مبانی و نصوص قرآنی و روایات صحیح و نه تورات محرّف ترسیم شود. <br />رهیافت اساسی این مقاله، معطوف به این نکتۀ محوری است که بین روایات مخدوش و غیر قابل قبول که عمدتاً در منابع اهل سنّت آمده، از نظر محتوایی با گزارشهای تورات همپوشانیهای مضمونی نیز وجود دارد.https://kq.meybod.ac.ir/article_483_eef06a1f110a20264163e193293f27be.pdfدانشگاه میبددو فصلنامه کتاب قیم2251-60261320110923Analyzing the narratives of Hakam Ibn Otaibah and its relation to Zaidismتحلیل روایات حَکَم بن عُتَیبه و انتسابش به زیدیّه175202484FAمحمدکاظمرحمان ستایشاستادیار دانشگاه قم، گروه علوم قرآن و حدیثاعظمفرجامیدانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث از دانشگاه قم، مرکز تربیت مدرّس0009-0009-8817-9394Journal Article20150217Botriyah is one of the Zaydi sects. Biographers have mentioned some names among this sect that it seems that they cannot be Zaydists. Finding the cause of this event and investigating the views and beliefs of one of the figures of the group Botriyah help to know better the group in question and the base of its establishment. Therefore, Hakam ibn Otaybah was chosen and his narratives and the historical quotations about him were examined. It seems that those who narrated about Hakam were most efficient for his thoughts being related to Botriyah. Moreover this paper implicitly studies the concept of Shiism and its changes in different attitudes. The article is based on historical narrative resources and it analyzes Hakam ibn Otaibah narratives.بُتریه یکی از فرقههای زیدیّه است. رجالشناسان و صاحبان کتابهای فرق و مذاهب، از برخی افراد در شمار این گروه نام میبرند که نمیتوان آنها را از زمرة این باورمندان دانست. چرایی این رخداد و بررسی اندیشهها و عقاید یکی از این شخصیّتها به شناخت فرقة بُتریه و اساس شکلگیری اصول آنها کمک میکند؛ از این رو، حَکَم بن عتیبه و روایات و گزارشات تاریخی دربارة وی انتخاب و بررسی شد. به نظر میرسد که راویان حکم در گزینش افکار او و انتساب وی به بتریه بیش از همه مؤثّر بودهاند. افزون بر آن، در این پژوهش، بررسی و مقایسه مفهوم شیعه و تحوّل آن، نزد گرایشهای مختلف به اختصار بیان میشود. این پژوهش با کمک منابع تاریخی حدیثی و نیز تحلیل روایات حَکَم بن عتیبه در جهت شناسایی شخصیّت و افکار او انجام پذیرفته است.https://kq.meybod.ac.ir/article_484_239f40ef7b2ebecfe3a87135d4226a64.pdf